تولیدات رسانه ای من

این مجموعه با هدف ثبت وقایع و انعکاس قابلیت ها ، مسائل و زیبایی های اطراف گردآوری شده است

هیزمی

  • ۳۷۶

:: هیزمی

(Hizomi )
از سنت های نیکو و پسندیده ی گذشته که امروزه منسوخ شده است . سنت های مرتبط با مراسم ازدواج و ختنه (خنده سوری)و سایر مراسم و جشن های محلی بوده است . که در این جا به برخی از آن ها اشاره می کنم.
با توجه به این که در گذشته سوخت اصلی مردم روستا هیزم بوده است ، کمتر از نفت در این مناطق خبری بوده و تنها در این اواخر استفاده از نفت به عنوان سوخت برای طبخ غذا و سوخت استفاده می شد . به این دلیل وقتی مراسمی در پیش بود معمولاً یک هفته یا بیشتر مانده به مراسم مثلاً عروسی یک نفر از طرف خانواده عروس و یک نفر از طرف خانواده داماد با دستمالی از شیرینی به تک تک خانه های روستا مراجعه کرده و ضمن تعارف شیرینی آنان را از مراسم مطلع می کردند . البته افرادی که کام خود را با شیرینی خبر کننده شیرین می کردند معمولاً مقداری شیرینی روی شیرینی های او  می ریختند .که به شَیا معروف است
چند روز مانده به مراسم اعلام می شد که قرار است فردا برای آوردن هیزم به صحرا بروند. صبح روز موعود خانواده داماد  مقداری نان و پنیر و پیاز جهت صبحانه به هر کدام از داوطلبان داده و مردان روستا هر کدام با ریسمان و تبر و الاغ  به صورت دسته جمعی راهی صحرا می شدند . وقتی افراد به اندازه بار یک بار الاغ (خَرَکین) هیزم جمع می کردند . آنها را با طناب به هم بسته و به اصطلاح محلی (خَرَکین) هیزم را روی الاغ بار گذاشته به سمت روستا حرکت می کردند . از نکات قابل توجه در این مراسم رقابت بین جوانان برای جلو افتادن از یکدیگر بوده است.
در این رقابت و تلاش هر فردی که از بقیه جلوتر بود در نزدیکی ورود به روستا مورد استقبال اهالی قرار می گرفت و بر روی بارِ اولین الاغ شال قرمزی می انداختند و این نشانه ی موفقیت او در این رقابت جمعی بوده است.که برای جوانان بسیار مهم بحساب می آمده چون در مراسم استقبال تعدادی زیادی از مردم بخصوص زنان و دختران حضور پیدا می کردند.
بدین ترتیب حجم نسبتاً زیادی هیزم وارد روستا می شد که برای برخی افراد سرشناس روستا از جمله روحانی روستا  و حمامی هم یکی دو بار می بردند و بقیه را هم جهت پخت نان به خانه صاحبان مجلس می بردند . و بخشی از هیزم ها را درشب عروسی در میدانی گذاشته و بعد از صرف شام هیزم را آتش زده و به جشن و پایکوبی می پرداختند و این هیزم ها در گذشته که روستا برق نداشته وسیله روشنایی مجلس هم بوده است.
بعد از این سنت پسندیده مردانه نوبت زنان بوده تا آستین همت بالا زده به کمک خانواده ی داماد وعروس رفته مقدمات پخت نان را فراهم کنند .از قبیل پاک کردن گندم های مراسم وبعد از آرد شدن آن در آسیاب روستا ( در گذشته در وسط روستا آسیابی آبی وجود داشته که امروزه بخش های مهم آن تخریب شده است) آرد خمیر شده وبا همیاری زنان به نان تبدیل وآماده مصرف در مراسم عروسی که معمولاً سه شبانه روز طول می کشید می گردید.
یکی از رسوم پسندیده در گذشته اداره ی امور محلی توسط خود مردم بوده که خود حاکی از استقلال مالی روستاها نسبت به حکومت مرکزی بوده است .لذا سهمی از عواید زراعت ومحصولات را به اقشار خاص از جمله « سید ، آخوند » یا ملّا می دادند و.... ( لمپتون 1362 :606).

صحنه ای از سریال روزی روزگاری تداعی کننده این سنت قدیمی در خانیک است.

مِهو Meho (همشیری)

  • ۳۶۲

Meho مهو یا همشیری :

نوعی تعاونی سنتی زنانه است که با هدف تبدیل شیر به فرآورده های شیری شکل گرفته است . ازآن جایی که فرآوری شیر و تبدیل آن به کشک (قُروُت ghoroot ) وکره(مَسکَه maska کاری سخت ووقت گیر بوده است مردم روستا به منظور تسهیل امر و رهایی از انجام روزانه این فرآیند گروههایی را تشکیل داده اند که هر گروه با نظم و ترتیبی خاص در امر حمع آوری شیر با هم همکاری می کنند .طریقه شکل گیری این گروهها از این قرار است : « با توجه به تعداد دامهای روستا هر چند نفر با هم یک گلّه تشکیل می دهند .که تعداد افراد هر گروه بستگی به تعداد دامهای آنان دارد و می تواند ۲ تا ۱۵ نفر باشد . » وظیفه ی جمع آوری و فرآوری شیر در روستاها به عهده زنان است . لذا شکل گیری و اداره این گونه تعاونی ها هم به عهده آنان است .افرادی که با یکدیگر هم گله یا هم شیر هستند در فصل بهار پس از زایش گوسفندان و هنگامی که تمام دام های آنان زایمان کردند و شیر دهی دام ها شروع شد .این گروه های همیاری فعالیت خود را آغاز می کنند .شیوه ی عمل این گروه ها هم بر طبق قواعد خاصی است .شروع دوره و نحوه گردش آن و تعیین نوبت و تعیین سهم هر فرد را گروه مشخص می کند .تعیین نوبت معمولاً با توافق یکدیگر و یا به صورت قرعه کشی صورت می گیرد و به نوبت هر فرد متناسب با تعداد دام هایی که دارد .یک تا چند روز شیر جمع آوری شده توسط سایر اعضاء را گرفته و به صورت یک جا نسبت به تبدیل آن به ماست و کشک و… اقدام می کند .که در این جا به طور مختصر به این فرایند اشاره می کنم . پس از این که افراد از محل شیردوشی که آبادی های اطراف روستا می باشد بر می گردند در خانه فر دی که نوبت اوست جمع می شوند و هر فردی شیر را تحویل می دهد در تحویل شیر مقیاس اندازه گیری خاصی وجود دارد که تشکیل شده از یک ظرف مخصوص به اضافه تعدادی نِشو . (نشوـ«nesho» (نشان : یک تکه چوب بند بند است .)که آن را به طوری عمودی در درون ظرف مخصوص که شیر افراد به نوبت درون آن ریخته شده قرار می گیرد و از ته این چوب آنقدر می زنند و کوتاه می کنند که سطح شیر منطبق بر آخرین بند این چوب نازک قرار گیرد) . برای هر کدام از افراد این عمل نشان گذاری انجام شده و میزان شیر تحویلی او مشخص می شود .فرد موظف است این نشان را وقتی نوبت افراد دیگر فرا می رسد به تدریج مسترد نماید . این جریان تا پایان دوره شیردهی دام ها ادامه دارد . در فصل زمستان که دام ها فاقد شیر هستند تعطیل می شود .البته لازم به ذکر است .این نوع همیاری با همین روند در بین (گاوداران ) در روستا هم وجود دارد . چرا که اغلب مردم روستا هم دارای گوسفند و بز وهم دارای گاو هستند .که همشیری بین افرادی که دارای گاو هستند و معمولاً نزدیک یکدیگر هستند صورت می گیرد و کمتر از این جا از اصطلاح مهو استفاده می شود شیر جمع آوری شده پس از این که از صافی (پارچه ای تمیز) گذرانده شد در ظرف بزرگی که در محل به آن (قَزقَن )ghazghan گویند ریخته شده و با استفاده از هیزم آن را می جوشانند . بعد از این که برای مدتی شیر جوشید آتش زیر قزقن را خارج کرده ، با استفاده از ملاقه ای بزرگ شیر داخل قزقن را هم زده و از ارتفاع نسبتاً بالایی شیر ها را روی هم می ریزند تا کف کند . بعد روپوشی روی قزقن قرار می دهند که حالت سبد مانند داشته و از ترکه های نازک درخت بید بافته شده است بعد از این که شیر سرد شد . لایه ای نسبتاً ضخیم از چربی روی شیر می بندد که به آن سر شیر گویند و این لایه ها را به صورت طبق هایی از روی شیر گرفته و به مصرف می رسانند . ( البته در گذشته رسم بوده که اولین سر قزقنی را به همسایگان ، روحانی ده و سایر افرادی که که احتمالاً فاقد دام بوده اند هدیه می داده اند ) شیر وقتی حالت ولرم پیدا کرد آن را از قزقن به ظروف دیگر غیر مسی منتقل کرده و با اضافه کردن مقداری مایه ماست آن را به ماست تبدیل می کنند وقتی ماست آماده شد . آن را حرارت داده آن قدر می جوشانند که غلظت و رنگ تغییر کرده و حاصل آن کشک یا به اصطلاح محلی ( قروت ماستی ) است . این کشک به دلیل این که چربی شیر جدا نشده از طعم و مزه بهتری برخوردار است و کشک درجه یک محسوب می شود . روش دیگر هم برای استحصال کشک وجود دارد . که در آن وقتی ماست آماده شد آنرا در داخل تُلُم Tolom می ریزید ( تُلُم : پوست دباغی شده گوسفند است که به صورت کیسه ای استوانه ای شکل از یک سه پایه آویزان می شود . این کیسه که پوست کامل یک گوسفند است . از یک طرف باز بوده و در قسمت پایین فقط یک مجرایی برای تخلیه دارد که ابتدا بسته شده ماست درون آن ریخته و با وسیله ای چوبی به نام سَرپَره (sarpara ) باشدت هم زده می شود این کار برای مدت زیادی صورت می گیرد تا این که چربی های شیر جداشده وبه صورت توده هایی در داخل تُلُم شناور می شوند .که در اینجا با اضافه کردن مقداری یخ یا آب سرد این چربی که به آن در اصطلاح محلی مسکه گویند جدا می شود و ماست هم تبدیل به دوغ می شود که طبیعتاً از ماست ترش تر و غلظت آن کمتر است .این دوغ را طبق مرحله قبلی جوشانده وکشک درجه 2 (قُروت دوغی) تولید می شود .یا این که در داخل مشک هایی ریخته با اضافه کردن نمک و مقداری ادویه معطر از جمله شَوت ( شوید) یا کرابیه (زیره سبز) و آب آن گرفته شده و نوعی ماست چکیده یا (« شیراز خیکی» به اصطلاح محلی ) تولید می شود .که بسیار خوشمزه بوده و برای مدت ها بدون نیاز به یخچال سالم باقی می ماند . مَسکه استحصالی یا به صورت خام مصرف شده یا آن را ذوب کرده جوشانده و روغن زرد تهیه می کنند تمامی مراحل فوق به صورت دستی وبا ابزار ساده صورت می گرفته است البته امروزه تکنولوژی جدید هم در این تعاونی های سنتی مورد استفاده قرار می گیرد . مثلاً به جای تُلُم که استفاده از آن بسیار سخت و وقت گیر بود. از تُلُم های برقی که مانند ماشین های لباسشویی معمولی (سطلی) است استفاده می شود . یا برای جدا کردن چربی از ماشین های برقی دیگری استفاده کرده و به اصطلاح محلی شیرها را چرخ می کنند. البته از این ماشین ها فقط برای استحصال چربی  استفاده می شود . کشک تولید شده پس از جوشاندن ماست از ظرف اصلی که همان قزقن است خارج شده و به صورت قطعات کوچکتری در آمده تا راحت تر خشک شود .که خود این کار نیز همیاری دیگران را می طلبد .این عمل را در اصطلاح محلی ( قُروت مُشتَک کُنی ) گویند .زنان همسایه یا هم شیر به کمک فرد آمده و پشت بام خانه بر روی سبدهای چوبی (تَوَنگوت tawangoot) پارچه ای تمیز انداخته کشک های مشت شده را روی پارچه می چینند تا خشک شود و تا زمانی که این کشک ها در آفتاب قرار دارد معمولاً یک نفر مراقب است تا مورد دستبرد پرندگان و حیوانات قرار نگیرد . امروزه این مراحل در داخل روستا صورت می گیرد .در حالی که گذشته معمولاً در فصل جمع آوری و فرآوری شیر ، زنان به خارج از روستا و محل اتراق گله ها که اصطلاحاً به آن محلّه می گفتند رفته و پس از اتمام مرحله جمع آوری شیر به روستا باز می گشتند . این نوع همیاری که ریشه در گذشته های بسیار دور دارد علی رغم تغییرات اجتماعی و نتقال کارکردهای تعاونی های غیر رسمی و سنتی به تعاونی های رسمی هنوز موجودیت خود را حفظ کرده و بنا به شواهد تا چند دهه پیش از گسترده ترین تعاونی های سنتی ایران نه تنها در اغلب روستاها و ایلات بلکه در اغلب شهرها نیز بوده است و به نام های بسیار متنوعی که مشهور ترین آنها « شیرواره » یا « واره » است نامیده می شوند این تعاونی هنوز هنوز نیز گسترده ترین نوع تعاونی سنتی در ایران است . (فرهادی – رشد ۶ و۷ ،۱۳۷۰ : ۵۷).

تعاون و انواع آن

  • ۳۹۴

: تعاون و انواع آن

تعاون :  واژه ای عربی وقرآنی است .تعاون از نظر اشتقاق کلمه از باب تفاعل است ، مصادری که براین وزن در زبان فارسی وارده شده به طور کلی دو نوع ودر دو معنی متفاوت به کار رفته است .

1- به معنی صفتی وحالتی که دراصل موجود نباشد ، به خود بستن وبه خود نسبت دادن ، مانند تجاهل ، تشاعر ، تظاهر وتمارض .

2- به معنی انجام عمل متقابل ودر برابر هم همچون معنایی که از کلمات مبارزه ، مصاحبه ، مقاتله ، مشاجره ...... به دست می آید .از مصادر تعاون  ...... تعاطف وتباین نیز فهمیده می شود به طوری که معانی به یکدیگر کمک کردن با هم مهربانی کردن ، واز هم دور شدن از این کلمات به ذهن متبادر می گردد . (غلامرضا سلیم ، 1347 : 5 ).

معادل کلمه ی تعاون در زبانهای اروپایی cooperation است که در نقطه مقابل  رقابت competition قرار می گیرد .

فرهنگ لغات انگلیسی وبستر کلمه ی cooperation را ، کار کردن با هم برای یک مقصود وجمع شدن به دور هم برای انجام دادن یک امر مشترک وعمل همکاری اقتصادی نیز معنی کرده است .

ونیز فرهنگ فرانسوی ( گراند لاروس) آن را به معنی عمل همکاری وشرکت در انجام کار مشترک و روش وعملی که به موجب آن افراد یا خانواده های دارای منافع مشترک مؤسسه ای را به وجود می آورند بیان کرده است . (پیشین ص 7).

معادل فارسی کلمه تعاون نیز همکاری ، به معنی یکدیگر رایاری کردن ، بهم یاری رساندن ، همدستی ، یاری ودستگیری است .(فرهنگ معین. ج 1 . ص 1907).

براساس یک تقسیم بندی کلی همکاری ها به دو نوع تقسیم می شوند :

1- همکاری های سنتی

2- همکاری های رسمی یا شرکت های تعاونی .(حمید انصاری ، 1376: 11)

از آنجا که بحث ما در مقوله نخست می گنجد لذا به تعریف نوع اول می پردازیم .

همکاری های سنتی شکلی از تعاون هستند که از دیرباز در جوامع گوناگون برای حل مسائل ومشکلات موجود بکار گرفته شده است .این نوع از همکاری دارای خصوصیاتی است که آنرا از همکاریهای غیرسنتی (رسمی ) متمایز می سازد .

1- همکاری های سنتی با آداب ورسوم وفرهنگ جامعه رابطه ای نزدیک و گاه بسیار پیچیده دارد .

2- برهمکاریهای سنتی مقررات عرفی غیر مکتوب تسلط دارند .

3- ازآنجا که در جوامع سنتی آداب ورسوم وسنت ها از منطقه ای به منطقه دیگر تفاوت می کند . بنابراین همکاریهای سنتی آنها نیز مختلف ومتفاوت هستند .

4- پیدایش همکاریهای سنتی از شکل والگوی مشخص ومعینی پیروی نکرد ه بصورتی خاص برای هر نیاز ومورد خاص بوجود می آید .

5- غیر مستمر بودن همکاریهای سنتی .

6- در همکاری های سنتی تعداد افرادی که با یکدیگر همکاری می کنند معمولاً کم وانگشت شمار است  .

(انصاری : 1376 صفحات 14 الی18).

دکتر مرتضی فرهادی در تفاوت تعاونی های سنتی با سایر یاریگریها می نویسد :

اولاً : گزینش در سایر اشکال یاوری اغلب وجود ندارد مانند بیشتر خودیاریها .یا اگر وجود داشته باشد ناقص است وهمه جانبه نیست مانند برخی دگر یاریها وبیشتر همیاریها که در آن گروه یاری دهنده یکدیگر را نگزیده وتنها از جانب « یاری گیرنده »  فراخوانده شده اند .... در حالی که درتعاونی های سنتی افراد گروه به نسبت یکدیگر را برگزیده یا توسط سرگروه گزیده می شوند .ودر این گزینش تا حد امکان سختگیری به عمل می آورند ومعیارهای اقتصادی وغیر اقتصادی متعددی را در انتخاب اعضا در نظر می گیرند .

ثانیاً : کنش یاری در انواع « یادگیریهای » دیگر نسبت به « تعاونی سنتی » گسسته وکوتاه مدت می باشد . در صورتی که در تعاونیهای سنتی این کنش نسبتاً پیوسته ودرازمدت است وحداقل اعضاء تعاونی برای یک سال زراعی و یا دامداری یکدیگر را بر می گزینند .

ثالثاً : تعاونی های سنتی به خاطر کنش ها وجریانات مختلف یاری که در آنها برقرار می گردد و پیچیده تر از سایر یاوریها بوده وگاه همه ی انواع یاوری من جمله تعاونیهای  کوچکتری را در درون خودجای می دهند.

رابعاً : تعاونی سنتی کهن ترین گونه ی یاوری در جامعه ی انسانی و من جمله در جامعه ایران بوده است .تعاونی های سنتی در واقع از تشدید نظم گروهی ،پیوستگی وافزونی کمیّت یک ویا چند گونه « کنش یاری »  پدیدار شده اند به عبارت دیگر تعاونی سنتی همان خود یاری ، همیاری ودگر یاری تشدید یافته است . ( فرهادی ، مجله رشد علوم اجتماعی  ، ش 6و7 صفحه 58 ).

فرهنگ وتمدن امروزی بشر جز در سایه ی همکاری انسانها در بستر تاریخ امکان پذیر نبود و زندگی اجتماعی مدیون این همکاری ها است .واگر این نظر فلاسفه را که انسان را اجتماعی و مدنی  می دانند بپذیریم تمایل به همکاری را باید خصیصه ی ذاتی انسان دانست .هر چند بسیاری از جامعه شناسان همکاری انسانها را معلول نیازهای انسان وعدم توان او درپاسخگویی به نیازهایش دانسته اند .

غزالی می گوید : اصل دنیا  سه چیز است : طعام ولباس و مسکن – اصل صناعت ها که ضرورت آدمی است نیز سه چیز است .برزیگری وجولاهی و بنّایی لکن هر یکی را فروع اند که بعضی سازِ آن کنند چون حلاج وریسنده ی ریسمان که ساز جولاه می کنند وبعضی آن را تمام می کنند چون درزی که کار جولاه تمام می کند واین همه را به آلت ها حاجت افتاد از چوب و آهن وپوست وغیر آن پس آهنگر ودرودگر وخرّاز پیدا آمد .وچون این همه پیدا آمد .ایشان را به معاونت یکدیگر حاجت بود که هرکس همه کار خویش نمی توانست کردن پس میان ایشان معاملتی پدیدار آمد .            (محمد غزالی ، 1371 ج1 : 74).

در بسیاری از همکاری های سنتی که از گذشته به یادگاری مانده است  عنصر بخشش وهدیه نقش کلیدی را ایفا می کند .که این امر گاهی به صورت معاوضه بوده چرا که در مواقعی بخشش به جواب فوری منجر شده است .

مارسل موس (Marcel Mauss ) بخشش و هدیه ای را که امروزه در بین جوامع اعم از سنتی یا صنعتی رایج است بازمانده ی شیوه توازن کالا و داد وستدی می داند که در جوامع اولیه وجود داشته است .  در هدیه دادن هر دو طرف بدون این که نرخی را مشخص کرده باشند با حسابگری ، دو کالای رد و بدل شده را مقایسه وارزیابی می کنند . ( روح الامینی 1368 : 241).

مثال در این خصوص اصطلاح « کاسه همسایگی »  است که همسایگان غذای خود را بویژه اگر کمی غیر عادی نظیر غذاهای بودار یا غذاهایی که پخت آن دشوار است یا غذاهای کمیاب می باشد به تنهایی نخورند وآن را بین همسایگان تقسیم کنند .همسایگان نیز وظیفه خود می دانند که این احسان را دیر یا زود پاسخ گویند واگر توانستند شایسته تر .ضرب المثل های بسیاری وجود دارد که به این رسم کاسه ی همسایگی و مبادلات غذا با غذا اشاره دارد مانند « کاسه جایی رود که باز آرد قدح » یا « کاسه همسایه دو پا دارد »  یا « کاسه داریم اَرک وَرک ، تو پُرکنی من پر ترک » (فرهادی ، فصلنامه مطالعات اجتماعی ، ش 26 ، 1383 ص 4 ).

شاید این سؤال مطرح شود : چیزی که قرار است جبران شود چه ضرورتی دارد .هرکس غذای خودش را بخورد در پاسخ می توان گفت آن چیزی که در این جا مهم است . تأمین نیازهای صرفاً مادی نیست بلکه فراتر از این موضوع است .نفس مبادله ارزشمند است .چرا که ارزشهای انسانی محبت وهمدلی است که مبادله می شود .همان گونه که ضرب المثل ایرانی    می گوید : « کاسه همسایگی شکم را سیر نمی کند امّا محبّت را افزون می سازد » ، یا چیزی که مالینفسکی تحت عنوان کولا (Kula ) در جزایر ملانزی عنوان می کند .که در آن اشیایی فاقد هرنوع استفاده مادی وتکنیکی شامل دست بندها وگردن بندهایی از صدف دریایی مبادله می شود .  (روح الامینی ، 1368 : 244 ).

اما آن چه ما در این نوشته به آن می پردازیم صرفاً جنبه تشریفاتی ندارد وبلکه حاوی کارکردهای اقتصادی است .هرچند سایر کارکردهای مبادله که قبلاً اشاره شد در این شیوه هم وجود دارد . آن چه در این مقاله تحت عنوان مهو (Meho ) مورد بررسی قرار گرفته در سایر نقاط ایران تحت عناوین مختلف وجود دارد .که دکتر فرهادی از آن به عنوان واره یا شیرواره نام برده وآن را عبارت از سازمانی نهادی شده وگسترش یاقته در اغلب مناطق ودر میان اقوام مختلف ایرانی با کارکردهای مرکب می داند که از تلاش برخی اشکال تعاونی قدیمی تر زاده شده وبه خاطر اقتصادی کردن دامداری معیشتی و نیمه معیشتی در زمینه ی تولید فرآورده های شیری (رسا کردن میزان شیر ونیروی کار وصرفه جویی در این دو عامل ) وبه خاطر ماهیت وتقدس شیروپاره ای نیاز های اجتماعی – روانی « هموارگان »  (اعضای واره) تا به امروز تداوم یافته است .

( فرهادی – مجله رشد علوم اجتماعی شماره 6 و7 ص 58 ).

دکتر مرتضی فرهادی که در زمینه تعاونی های سنتی وطبقه بندی یادگیریهای سنتی ایران مطالعات گسترده و طولانی دارد به وجود  این شکل از تعاونی سنتی نه تنها در شهرستان های استانهای مختلف ایران بلکه در سایر کشورها از جمله افغانستان ، تاجیکستان و جمهوری آذربایجان اشاره می کند که با نام ها و ظواهر وگاه زمینه های کاری همگون یا متفاوت می توان آن را در جاهای دیگر جهان نیز یافت .

(فرهادی –فصلنامه علوم اجتماعی ش 26-ص3).

از دیگر تعاونی های سنتی مورد بحث ما در خصوص دامداری است .که به گُمار معروف است .این نوع تعاونی نیز در بسیاری از مناطق روستایی وعشایری ایران بخصوص در بین دامداران خرده پا  که که تعداد دام آن ها اندک است وجود دارد .

تعاونی های سنتی خانیک + مقاله

  • ۳۹۱

چکیده

همکاری های متقابل گروهی در راه تأمین معیشت شیوه ای بسیار قدیمی است و عمری به اندازه تاریخ بشر دارد . زیرا بدون کمک و همکاری ایجاد هر نوع تمدنی حتی در ادوار اولیه زندگی انسان غیر ممکن بوده است . بشر از دیر باز دریافت که استفاده از کمک دیگران بهترین راه برای مقابله با مشکلات است و جهت کارهایی از قبیل شکار  یا دفاع در مقابل دشمنان و... به تشریک مساعی و همکاری دسته جمعی احتیاج دارد . لذا هر جا انسان وجود داشته به صورت گروهی و دسته جمعی زندگی کرده است . این شیوه های همکاری را که در راستای تأمین نیاز های مختلف اعم از مادی و غیرمادی و بوده است ،  می توان نوعی تعاونی سنتی در مقایسه با نهادها و مؤسسات رسمی و بروکراتیک فعلی دانست گر چه برخی از این شیوه های سنتی توسعه صنعتی جدید متلاشی شده و به دست فراموشی سپرده شده است ولی هنوز هم نمونه هایی از این همکاری ها در مناطق روستایی مشاهد می شود . دراین مقاله به برخی از این گونه همکاریها در روستای خانیک[1] اشاره می شود.که نمونه هایی از همدلی و همیاری مردم در حوزه های اقتصادی ، اجتماعی و عاطفی است .( مهو یا هم شیری ، گُمار ، هیزمی، چرخوک کنی ، پول اندازی و...)

البته موارد متعدد دیگری از اینگونه همیاری ها وجود دارد . که به دلیل طولانی شدن از پرداختن به آن اجتناب شده است. از جمله :

همکاری در زمینه آبیاری زمین های کشاورزی ، همکاری در ساختن خانه (خشت کشی ) بلندَو (گل اندود کردن بام خانه ها) خرمن کوبی ، گُل وَرزَنی (برداشت گل زعفران) ، گُل پَرکُنی (فرآوری زعفران) ، درو ، و. ..

کلید واژه ها

تعاونی سنتی ، همیاری ، مِهو، گُمار چَرخوک کُنی ، هیزُمی ، پول اِندازی

دریافت اصل مقاله

رقص محلی

  • ۳۱۴

خانم خیرالنساء عزتی

  • ۲۰۹

گفتگو با مسن ترین ساکن خانیک:

جمعه 27/7/1386 ساعت 10 صبح
وی که بنا به اظهار خود او بیش از صد سال عمر دارد. در پاسخ به این سؤال که از تاریخ ساخت قلعه روستا چه به یاد دارد می گوید حتی مادرش نیزبه نقل از قدیمی ها که چندین سال پیش را شامل می شود گفته که در آن ایام حسنی ها به روستا آمده و قلعه را محاصره می کردند و حتی در مواردی به آدم ربایی دست می زدند که از جمله دو زن و یک مرد را ربوده اند
دلیل نام گذاری خانیک
وی علت گذاشتن پسوند شاه به نام روستا را این گونه بیان می کند:
فردی که گویا از شاهان بوده در مسیر عبور خود وارد خانیک می شود و با توجه به آب و هوای خنک و وجود درخت چنار بزرگ و تنومند از این محل خوشش آمده و دستور می دهد بساط استراحت او را در تنه درخت قرار دهند . و از این پس خانیک شاه نام گرفت.
این بیت شعر نیز مؤید موضوع است.
عجب باد و شمالی داره خانیک عجب قلعه چناری داره خانیک
درخت مذکور که خانم عزتی آن را کاملاً به یاد دارد . درختی تنومند با سرشاخه های بسیار بوده که برخی معتقدند یکی از شاخه ها تا قله شمالی (قلعه) و یکی نیز تا قله جنوبی (امام زاده) امتداد داشته است . پای چنار محل تجمع مردم و محل داد و ستد بوده است . و آب انبار (حوض) و حمام نیز در این مکان قرار داشته که آب انبار آن حدود 20سال قبل تخریب گردید. ولی حمام هنوز به صورت مخروبه وجود دارد.

تیغه بندی جهت شناژ مسجد

  • ۲۶۱

هشتم تیرماه 1386

پیشنهاد برقراری یارانه شیر برای روستاییان

  • ۲۲۲

پیشنهاد برقراری یارانه شیر برای روستاییان

یکی از سیاست های اعلام شده دولت محترم و البته خواسته مردم ، هدفمند کردن یارانه ها و هدایت آن به سوی اقشار آسیب پذیر جامعه می باشد. ولی متأسفانه روستاییان که از اقشار محروم جامعه می باشند از بسیاری از این یارانه ها محرومند به عنوان مثال شهرنشینان از شیر یارانه ای بهره منداند ولی روستاییان از این حق ملی بی بهره اند باعنایت به این که بسیاری از روستاییان فاقد دام بوده و شیر مورد نیاز خود را با قیمت آزاد  تهیه کرده یا برای تهیه شیر یارانه ای به شهر مراجعه می کنند شایسته است نسبت به پرداخت یارانه شیر به روستاییان یا توزیع شیر یارانه ای در روستا اقدام شود که البته پرداخت مستقیم یارانه در روستا انگیزه بیشتری برای تولید کنندگان شیر و فرآورده های لبنی بوجود خواهد آورد.و از سوء استفاده احتمالی عناصر سودجو هم جلوگیری خواهد کرد.

ابراهیم حقیقی - 15 اردیبهشت  1386

بازدید از کارخانه کرمان موتور و مشاهده یک واقعیت زجرآور

  • ۱۵۰

چند روز پیش بود که در قالب اردوی دانشجویی به همراه دانشجویان مرکز تربیت معلم بنت الهدی صدر فردوس عازم سفری چند روزه به استان های کرمان هرمزگان و یزد شدیم .مقصد اول ما کرمان بود یکی از مکان هایی که برای بازدید به آن جا رفتیم کارخانه اتومبیل سازی کرمان موتور بود. این کارخانه خورو های کره ای را مونتاژ می کرد .

در حین بازدید یکی از کارکنان کارخانه به عنوان راهنما بخش های مختلف را به دانشجویان معرفی می کرد و به سوالات آن ها پاسخ می داد. از جمله بخش هایی که دیدیم بخش رنگ آمیزی بود که در حوضچه های رنگ قطعات را قرار می دادند و ....

در این جا به برخی سوالات و پاسخ هایی که برایم جالب بود می پردازم

سوال کردیم چند درصد قطعات این خودرو( در این زمان خودرو ماتیز مونتاژ می شد) داخلی است ؟ پاسخ :‌فقط لاستیک ها

قیمت تمام شده قطعات یک خودرو ؟  پاسخ:  رقم دقیقش یادم نیست ولی بین 2 تا 2.5 میلیون تومان بود.
قیمت فروش :  هفت میلیون تومان

جالب است بدانید راهنما گفت همین خودرو را  قیمت ۵ میلیون تومان به سوریه صادر می کنیم

سوال:‌چرا در ایران به این قیمت نمی فروشید؟
پاسخ:‌ ما حاضریم در داخل هم به همین قیمت عرضه کنیم ولی با مخالفت ایران خورو  مواجه شدیم و ناچاریم با قیمت بالاتر  بفروشیم

شنیدن این پاسخ خیلی شوکه کننده بود.

یک شرکت که سهامی خاص هست و مربوط به بخش خصوص است قطعات خورو را با قیمتی حدود 2.5 میلیون وارد می کند با صد درصد سود  به قیمت ۵ میلیون تومان صادر می کند ولی به او اجازه نمی دهند در داخل به همین قیمت عرضه کند و به ناچار ۲ میلیون تومان ناقابل دیگر هم برای مصرف کننده داخلی روی قیمتش می کشد.

بعید می دانم مالیاتی هم از این  شرکت با درآمد نجومی  که سهامداران آن از بزرگان و منصب داران هستند دریافت شود.

حالا بهتر متوجه می شویم چگونه کسانی در این کشور ره چند صد ساله را یک شبه طی می کنند و با درآمدهای نجومی شان بر تمامی عرصه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامعه پنجه می اندازند.

تصاویری از همکاری اهالی در جابجایی آجر های اطراف امام زاده 1384

  • ۲۱۹

جمعه 13 ابان 1384 مصادف با عید سعید فطر

تولیدات رسانه ای من

تولیدات رسانه ای من

این مجموعه با هدف ثبت وقایع و انعکاس قابلیت ها ، مسائل و زیبایی های اطراف گردآوری شده است